ارزهای دیجیتال یکی از آن دسته داراییهایی هستند که مردم و سرمایهگذاران امیدواری زیادی به آینده آنها دارند اما عدم نظارت بر رمزارزها باعث میشود تا سرعت نوآوریهای این عرصه کاهش یابد. رمزارزها روز به روز بیشتر وارد جریان اصلی اقتصاد شده و در حال تبدیل شدن به یک بخش مهم از آن هستند.
در میان انبوه موسسات مالی در حال ورود به بازار، از صندوقهای سرمایه گذاری، بانکها و شرکتهای بیمه گرفته تا سرمایههای چند تریلیون دلاری که در بازار خرید و فروش میشوند، نادیده گرفتن رمزارزها تقریبا غیرممکن است. در همین حین، رمزارزها هر روز بیش از پیش در معرض نظارت دولتها در سراسر جهان و به ویژه ایالات متحده قرار میگیرند. اما چگونه این صنعت میتواند تعادل را میان ثبات و حمایت از سرمایهگذاران از یک سو و ترویج و حمایت از نوآوری را از سوی دیگر برقرار کند؟

نظارت بر رمزارزها از چه راههایی ممکن است؟
سه راه کلی برای نظارت بر رمزارزها وجود دارد.
- اولین مورد این است که نظارت شدیدی روی آنها وجود نداشته باشد. اما با توجه به رشد باورنکردنی و همپوشانی فزاینده این بازار با بازارهای مالی سنتی، بعید به نظر میرسد که نظارتکنندگان این مسیر را برای نظارت بر رمزارزها انتخاب کنند.
- دومین گزینه نظارت بر بخشهای اصلی رمزارزها است. این گزینه به این معنی است که نظارت سفت و سختی بر روی شرکتهای کوچک و تازه وارد که در حال پیادهسازی طرح و نوآوریهای جدید هستند، نباشد. این روش میتواند خطرناک باشد و نوآوریهای مالی قدرتمند بلاکچین را که میتوانند در راههای مناسب تحت کنترل ما باشند را قربانی کند.
- سومین مورد که به اعتقاد ما بهترین گزینه نیز هست، نظارتی است که همراه با مشارکت مداوم با صنعت ارزهای دیجیتال باشد. عده بسیاری از افراد درگیر در صنعت رمزارزها، این نظارت کنترل شده، نوآورانه و منظم را راهی عالی برای پیشرفت این صنعت میدانند.
نظارت بر بیت کوین بر اساس مفاهیم تاریخی
بیت کوین بیش از یک دهه پیش و به عنوان اعتراضی مسالمت آمیز در برابر سیاستهای توسعهگرایانهی پولی که باعث بحران مالی گسترده در سال 2008 شد، به وجود آمد. چیزی که در ابتدا به عنوان یک صنعت خاص برای خلافکارهای اینترنتی، آزادیخواهان و افرادی بود که به دنبال کسب درآمد از فروش مواد مخدر به جای کار کردن بودند. این صنعت به تدریج گسترش یافت و تبدیل به یک قدرت ذهنی جهانی شد. تا جایی که امروزه 46 میلیون آمریکایی صاحب بیت کوین هستند.
حجم بالای بازار رمزارزها به عنوان یک دسته از داراییها و رسیدن این مقدار به 2 تریلیون دلار، باعث شده تا این بازار زیر ذرهبین تمام قانونگذاران و آژانسهای نظارتی در جهان قرار بگیرد. اینکه انتظار داشته باشیم تا بازار ارزهای دیجیتال مانند سالهای پیش و بدون نظارت بر رمزارزها پیش برود یک خیال واهی است. این دسته از داراییهای اصلی بازار نباید مورد بیتوجهی قرار بگیرند و سیل عظیم سرمایهگذاران جدید در این بازار نیاز به محافظت دارند.
نگرانی ما به عنوان کارآفرینان در بازار، به این معنی نیست که ما قصد داریم بدون کنترل و دیوانهوار دست به هر کاری بزنیم. اگر بخواهیم بر اساس تاریخ بسنجیم، میبینیم که اغلب نظارتها و مقررات مربوط به کسب و کارهای جدید و نوآورانه، توسط قانونگذاران وضع میشود. کاملا قابل درک است که این افراد هیچ اطلاعی از جزییات پیچیدهی فرآیندهای بومی صنعتی ندارند و یا تجربهی کمی در کارهای عملی دارند و یا هیچ تجربهای ندارند.

این شکاف عظیم بین افراد مبتکر یک کسب و کار جدید و ناظران، از دهههای پیش و با گسترش قابل توجه شرکتهای مبتنی بر اینترنت آغاز شد و تا به حال، بارها و بارها منجر به ایجاد قوانین سنگین و غیرضروری شده است که در نهایت هم قانونگذاران را به هدف نهاییشان نرسانده است.
این گزینههای جایگزین، هیچ منفعتی برای حوزههای قضایی ندارد و باعث کنترل بیشتر آنها نمیشود، زیرا شرکتهایی که بیشتر داراییشان در نقدینگی است، معمولا به دنبال معاملات برون مرزی در کشورهایی هستند که مالیات کم، نظارت پایین و قوانین سادهتری دارند. این موضوع در نهایت منجر به آسیب بیشتر به سیستم مالی داخلی کشور میشود. بخصوص با شرایط دورکاری که پس از بحران کووید 19 در جوامع جهانی، وارد شده است. واقعیت این است که قوانین کنونی نظارت بر رمزارزها، از تکنولوژیهای جدیدی که با سرعت قابل توجهی در حال ورود به بازار هستند، عقب ماندهاند.
زمانی که فضای مالی غیرمتمرکز (DeFi) را بررسی کنیم، میبینیم که مسئله نظارت بر رمزارزها پیچیدهتر نیز خواهد شد. این راهحلها که به طور عامیانه به آنها “بدون ریاست” و “بدون میزبان” نیز گفته میشود، به این معنی هستند که یک شخص ثالث متمرکز به عنوان واسطه در معاملات وجود ندارد، ولی خود نرمافزار واسطهی این معاملات است. زمانی که این موضوع را در حالت واقعی بسنجیم، ما را با چالشهایی روبرو میکند. این چالشها به ویژه در واسطهها و قوانین داراییها خود را نشان میدهند.
بیشتر بدانید : Defi چیست
CeFi، پلی میان DeFi و نظارت بر رمزارزها
فرضیه ما این است که بهترین و مناسبترین قانونگذاری از سمت کسانی اتفاق میافتد که با حسن نیت از دنیای ارزهای دیجیتال پشتیبانی میکنند و مایلند تا خود نیز جزیی از این بازار باشند. این تعامل به چه شکلی میتواند باشد؟ یک بخش از این تعامل، اقدامات کنترلگرایانه برای فعالیت در چهارچوبهای نظارتی موجود است تا بتوان شکافها و اختلافهای موجود را به درستی شناسایی کرد.
در مثالی که برای DeFi در بالا ذکر شد، اگرچه DeFi چالشهای نظارتی جدیدی را میطلبد، اما روشهایی نیز برای کاهش این بار سنگین وجود دارد. شرکتهای مالی متمرکز (CeFi) میتوانند به عنوان راه حلی موقتی مورد استفاده قرار بگیرند. این شرکتها میتوانند به عنوان پلی میان بخش مالی سنتی و چارچوبهای نظارتی که آنها را محدود میکنند از یک طرف، و فضای امور مالی غیرمتمرکز از طرف دیگر عمل کنند. این شرکتها میتوانند هم از نظر درک زیرساختها و هم درک نیاز کاربران در این بخشها، به خوبی عمل کنند و باعث ایجاد نتیجهی مطلوبی شوند.
تا زمانی که به این نتیجه نرسیم که چارچوبهای نظارتی فعلی برای شرکتهای بلاکچین کاربردی نیستند و یا بخش خاصی از آن نیاز به قوانین بخصوصی دارد، همچنان شاهد این خواهیم بود که شرکتهای CeFi درگیر گرفتن مجوز برای کسبهای خود از سوی نهادهای نظارتی موجود در دنیا هستند و تعداد این مجوزهای در دست اقدام، روز به روز بیشتر میشود.
راهحل منطقی، ورود شرکتهای متمرکز به این بازار برای نظارت بر رمزارزها است. این به این معنی است که این شرکتها زیرساختهای خود را به خوبی برای حمایت از پروژههای DeFi آماده کردهاند، زیرا آنها به تازگی شروع به بررسی تخصیص بودجه برای هزینههای حقوقی و مشارکتی کردهاند. همچنین آنها میتوانند بر روی فرایندهای شناخت مشتری (KYC) و ضد پول شوییای (AML) که توسط نیروی مبارزه با جرائم مالی (FATF) اعمال میشود حساب کنند. همینطور پشتیبانی توسط ارزهای فیات، بازار آنها را گسترش میدهد و نیاز مخاطبین مختلف را برطرف میسازد.
نگرانی اصلی نظارت کنندهها چیست و صنعت رمزارزها چگونه میتواند به رفع آن کمک کند؟
یک بخش از راهحلها برای حل این نگرانی این است که نظارت کنندگان، به دنبال وارد شدن به این بازار، به عنوان یک شریک باشند و چارچوبهای موجود را رعایت کنند. بخش دیگر این نگرانی، داشتن چشمانداز در زمینههای اصلی است که توسط نهادهای نظارتی، پررنگ میشود. بنابراین برای نظارت بر رمزارزها، نهادهای مربوطه باید به عنوان بخشی از این صنعت باشند، نه اینکه بخشی مخالف آن. در این صورت میتوان به راهحل مطلوب رسید.

رمزارزها ناپایدار و دارای نوسانند. علیرقم اینکه اکنون در روند نزولی قرار داریم ولی میبینیم که بازار همچنان نوسان دارد. نوسان تمایل به خوشهای شدن دارد، یعنی یک نوسان باعث ایجاد نوسان بیشتر میشود. این همان چیزی است که مردم را جذب سرمایهگذاری در این بازار میکند؛ امید به اینکه سرمایهشان در مدت کوتاهی چند برابر شود. البته باید این نکته را در نظر داشته باشیم که نوسانات، هم به شکل مثبت و هم به شکل منفی برای بازار مفیدند و باید به هر دو صورت وجود داشته باشند.
بیت کوین میتواند در عرض یک سال 15 برابر شود ولی همچنین میتواند در عرض چند ساعت، 30 درصد کاهش و اصلاح قیمت داشته باشد. این اصلاحات سریع و شدید در تمام چرخههای صعودی رخ میدهند. همانطور که در سقوط قیمت در مارس 2020 دیدیم، این اصلاحات معمولا پیش از افزایش شدید قیمت اتفاق میافتند.
اصلاحات اخیر بازار در ماه می اگرچه چندان شدید نبودند، اما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند، زیرا انعطافپذیری چشمگیر فضای DeFi را نشان میدهند. درست است که مقدار زیادی سرمایه در بازار از بین رفت، اما با این وجود، بسیاری از پروژهها، همانطور که طراحی شده بودند، در مقابل این تغییرات شدید مقاومت کردند؛ حتی زمانی که بیت کوین 35 درصد و اتریوم نزدیک به 40 درصد سقوط قیمت داشتند. همچنین زمانی که معاملهگران فیوچرز معاملات خود را بر روی چرخش 180 درجهای ترند پیش بردند و نقدینگی وارد شده در بازارهای آپشن، به بیش از 2.5 برابر رسید نیز این مقاومت ادامه داشت.
ما این نوسانات را در بازار سهام نیز پیش از این شاهد بودیم. مثلا در 6 می 2010، شاخص سهام S&P 500، چیزی حدود 10 درصد از ارزش خود را در عرض چند دقیقه از دست داد، اما پس از مدت کوتاهی دوباره این ضررها را جبران کرد. این مسئله اتفاق خاصی نبود اما در بازارهای پیشرفته، پیچیده، نظم یافته و تحت نظارتی مانند سهام، هرج و مرج و سروصدای زیادی بر پا کرد. پنج ماه طول کشید تا کمیسیون بورس و اوراق بهادار و CFTC درک اولیهای از آنچه واقعاً اتفاق افتاده بود را به دست آوردند.
همچنین لازم به ذکر است که علیرقم اصلاحات و سقوط بیت کوین در ماه می، این سکه همچنان در سال 2021، 27.26 درصد رشد داشته و نسبت به 12 ماه گذشته، 284.58 درصد رشد را تجربه کرده است. با این حال، شاخص سهام S&P 500 از ابتدای سال جدید تاکنون، 11.95 درصد و در سال گذشته 34.63 درصد افزایش قیمت داشته است.
طلا در یک خط نسبتا ثابت در حال حرکت است و در 12 ماه گذشته 11 درصد رشد داشته است. به طور خلاصه، بسیاری از نگرانیها در زمینهی بیت کوین، مربوط به مقیاسهای زمانی فردی و استراتژیهایی است که افراد برای سود بردن در بازار از آنها استفاده میکنند و لزوما منطقی نیستند.
در این چارچوب کلی نوسانات، یک جنبه وجود دارد که باید بیشتر به آن پرداخته شود و آن اهرمهای بازار است. بیت کوین به عنوان بهترین دارایی در دهه گذشته، از بسیاری جنبهها منحصر به فرد است. اما سرمایهگذاری در این بازار همواره به یک طرز فکر خاص و افق زمانی مناسب نیاز دارد. معاملات روزانه هر دارایی با اهرم، به ویژه رمزارزها، یک بلیط یک طرفه برای از بین بردن حسابهای معاملاتی شماست.
اهرمهای 100، 135 و 500 برابر به این معنی هستند که اگر آن دارایی نوساناتی کمتر از 1 درصد هم داشته باشد، کل دارایی شما از بین خواهد رفت. این نوسانات در بازار کریپتو، ممکن است در یک ثانیه رخ بدهد. این مسئله، یک امر مهم در از دست رفتن سرمایهی افراد است که باید به آن توجه ویژه شود.
بیت کوین و سایر داراییهای رمزنگاری شده، موارد بسیار مناسبی برای افزودن به سبد خرید شما هستند، اما باید آنها را خریداری کرد و در یک دوره زمانی طولانی، نگه داشت تا سود لازم را برای شما به ارمغان آورند. پیشینهی بازار ارزهای دیجیتال نشان میدهد که بیت کوین در طول زمان، عملکرد بهتری نسبت به دیگر داراییها داشته است، البته میتوانیم به عنوان یک استثنا به جز بیت کوین، افزایش قیمت دلار آمریکا در برابر دلار زیمباوه را ذکر کنیم.
اما با وجود سودآوری زیاد این بازار، آیا باید پس از اینکه یک دارایی در 12 ماه 15 برابر شد، بودجه دانشگاه فرزندانتان را نیز در بازار رمزارزها قرار دهید؟ خیر و قطعا نباید از اهرمها نیز استفاده کنید. زیرا حتی استفاده از اهرم 2 برابر، میتواند شما را در معرض از دست رفتن کامل سرمایهتان قرار دهد. اگر تحقیق کنیم، میبینیم که بازار در مارس 2020، یک اصلاح انجام داد و در همان روز قیمتها بیش از 50 درصد کاهش پیدا کردند. توصیه کلی ما این است که مخصوصا از ژانویه امسال به بعد، نسبت به استفاده از اهرمها محتاطتر باشید و تا حد امکان از آنها استفاده نکنید.
به نظر ما استفاده از اهرم در فضای ارزهای دیجیتال، برای نظارت بر رمزارزها توسط قانونگذاران مناسب است، تا بتوانند کسانی را که بر حمایت از سرمایهگذاران متمرکز هستند را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. حمایت از سرمایهگذاران نوپا در صنایع، یک هدف درست و قانونی است اما اجرایی کردن آن و ایجاد تعادل در آن، بسیار مشکل است. گاهی ممکن است این اقدامات موجب فرونشاندن خلاقیت و از بین رفتن نوآوری شوند.
اما عکس این قضیه نیز صادق است. نوآوری را نمیتوان بهانهای برای رفتارهای غیراخلاقی دانست، زیرا اهرم 100 برابر، دیگر یک نوآوری نیست. بازار فارکس پیش از بازار رمزارزها، اهرمها را وارد بازار خود کرده بود و در نهایت به این نتیجه رسید که این کار کمکی به بهبود اوضاع اقتصادی جامعه نمیکند.
شرکتها برای اطمینان از اجرای درست قانون حمایت از سرمایه گذاران، باید با ارگانهای ملی مربوطه خود کار کرده و در ارتباط باشند. این روش، بسیار سازندهتر از گزینههای جایگزین دیگر است. این دیدگاه که چارچوب کنونی نظارت بر رمزارزها دیگر قابل استفاده نیست و نمیتواند حق مطلب را دربارهی رمزارزها و تکنولوژیهای مالی ادا کند و از پیشرفت روزافزون آنها عقب میماند، باید کم کم تغییر کند.

نظارت بر رمزارزها و پولشویی
زمانی که صحبت از پولشویی میشود، اکثر افراد حاضر در صنعت رمزارزها، یک احساس مشابه را تجربه کردهاند. از یک سو، این افراد خوشحالند که در این بازار حضور دارند و از آن حمایت میکنند. از طرفی دیگر، رمزارزها توسط عدهی زیادی از افرادی که ارزهای قابل پولشویی، مثل دلار را ترجیح میدهند، بدنام شدهاند و این موضوع باعث ناراحتی حامیان این عرصه میشود.
هر ارز رایج پذیرفته شده در کشورها، مستعد پولشویی است و واقعیت این است که سیستم مالی فعلی و دلار آمریکا وسیلهای هستند که برای اهداف غیرقانونی، ترجیح داده میشوند. این موضوع فقط مربوط به خود این ابزارهای مبادله (پول) نیست. آیا فواید کمک به امور مالی با فعالیتهای غیرقانونی، مهمتر از پیامدهای ناگوار این فعالیتها است؟
برای درک عمق این مسئله، فقط کافی است تا در موتور جستجوی کامپیوتر خود، نام یک بانک بزرگ را به همراه کلمهی پولشویی سرچ کنید تا متوجه شوید که این مشکل تا چه اندازه بزرگ است. سپس دامنه جستجوی خود را گسترش داده و سعی کنید بفهمید که چند مورد از شکایات پولشویی، شکایات مدنی در برابر کیفری بودهاند. همچنین ببینید که چند درصد این پروندهها در انتها با “عدم پذیرش جرم” حل و فصل شدهاند.
تا زمانی که مجازاتهای سنگین برای پولشویی در نظر گرفته نشود و فقط درصد کمی از افرادی که در فعالیتهای غیرقانونی مالی شرکت داشتهاند مجازات شوند، هیچ امیدی وجود ندارد که این کار متوقف شود. متاسفانه اکنون هیچ اطلاعاتی برای حمایت از نقش مهم بیت کوین در از بین بردن پولشویی بینالمللی وجود ندارد. رمزارزها هنوز خیلی بیشتر از چیزی که مردم فکر میکنند، ناشناسند و قابلیتهایشان دیده نشده است.
این واقعیت که ممکن است از یک سیستم سواستفاده شود، به معنای غیرقانونی بودن آن سیستم نیست. ما مدتهاست که از بانکداری، ارزهای فیات، پول نقد، اینترنت و تقریبا هر چیز دیگری، استفاده میکنیم و در هرکدام از این سیستمها، تخلفات غیرقانونی رخ میدهد. با این حال ما نگرانیها را درک میکنیم و اطمینان میدهیم که موضوع کنونی، چیزی بیش از یک ترس، عدم اطمینان و شک موقت (FUD) در بازار نخواهد بود.

نکته مهم دیگری در مورد نگرانیهای مربوط به پولشویی وجود دارد. ما برای ردیابی منشا رمزارزها و نشان دادن جریان دقیق وجوه مالی، از ابزارهای بسیاری مانند الگوریتمهای پیچیده Chainalysis ، CypherTrace و Coinfirm استفاده میکنیم. این ابزارها به ما امکان میدهند تا در مورد وضعیت یک سپرده رمزنگاری خاص، نتیجه گیری قطعی داشته باشیم و از روش مبتنی بر ریسک AML برای رسیدن به FATF (مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم) استفاده کنیم.
البته مطمئنا، ابزارهای مبهم و غیرقانونی و تکنیکهای بین زنجیرهای وجود دارند که ممکن است فرآیند ردیابی وجوه مالی را برای ما دشوار سازند، ولی قطعا این موارد بیشتر از چیزی که ما پیش از این در سیستمهای مالی سنتی مثل بانکها، انتقالات برون مرزی وجوه، حوزههای قضایی و غیره میدیدیم، نخواهد بود.
لازم به ذکر است که اگر کسی قصد داشته باشد تا از طریق فروش رمزارزها به سیستم بانکی، ارز فیات دریافت کند، این کار بسیار مشکل خواهد بود. بنابراین، استفاده از رمزارزها، رویای پولشویی را از سر افراد بیرون خواهد کرد. بانکهای سطح یک، نیاز به یک اثبات گسترده وجوه جابهجا شده، از طریق سرمایه گذاران اولیه بیت کوین دارند. همچنین آنها به پیامهای امضا شده و رمزنگاری شده از کیف پولهای اولیه برای تایید این تراکنشها نیاز دارند. این امر فقط محدود به انجام این فرآیند نیست و راههای زیادی برای دشوار کردن پولشویی توسط رمزارزها وجود دارد.
با توجه به این فرآیند پیچیده، میتوان احتمال زیادی داد که یک فروشندهی داروی قاچاق، نمیتواند مقدار قابل توجهی از دارایی رمزارزها را به دلار امریکا یا یورو تبدیل کند. بنابراین بیشترین امید برای این افراد، ماندن در بازار رمزارزها و پرداخت هزینهها و خدمات، با استفاده از کریپتو است. مانند روشی که کارتلهای مواد مخدر، پیش از پابلو اسکوبار از آن استفاده میکردند.
چرا باید از رمزارزها محافظت کرد؟
نظارت بر رمزارزها توسط ناظران، باعث میشود که آنها با چیزی کاملا منحصر به فرد روبرو باشند. بازار رمزارزها، تنها بازار آزاد واقعی است. در این بازار هیچ بانک مرکزی برای ایجاد سیاستهای مداخلهجویانه، کنترل نرخ بهره و عرضهی پول وجود ندارد. در این بازار تامینکننده نقدینگی برای موسسات مالی، که باعث ایجاد رفتارهای غیراخلاقی و تهاجمی طولانی مدتی در بازارهای سنتی شده، وجود ندارد.
همچنین در این بازار هیچ جایگاهی برای بانک فدرال، کارگروه رئیس جمهور در بازارهای مالی و کمکهای مالی نجاتدهنده وجود ندارد. در رمزارزها، تمرکز بازار بر روی عرضه و تقاضا، اهرمها، وامها و سوددهی آنها است، بدون اینکه شخصی خاص به عنوان قاضی وجود داشته باشد. گرچه این موضوع در بعضی مواقع میتواند دراماتیک به نظر برسد، اما از طرفی باعث جلوگیری از شکنندگی بازار شده و این قابلیت را به بازار میافزاید تا بتواند با شرایط جدید به سرعت سازگار شود.
اگرچه این موضوع میتواند برای سرمایهگذاران نوپا که به تازگی وارد بازار شدهاند، ناخوشایند باشد، اما هیچیک از کاهش قیمتهای اصلاحی در ارزهای دیجیتال، هزینهای برای مالیات دهندگان به همراه نداشته است. این بدان معناست که رمزارزها نمیتوانند یک خطر سیستماتیک تلقی شوند. همچنین هیچ شرکتی نمیتواند در این بازار به قدری بزرگ باشد که هیچگاه شکست نخورد. این موضوع یک امتیاز ویژه برای پیشرفت نوآوریهای جدید است. زیرا بر خلاف بازارهای مالی سنتی، در این بازار کسانی که محصولات و خدمات خوبی ارائه میکنند، میتوانند پیشرفت کرده و در بازار باقی بمانند.
اگر در نظر بگیریم که رمزارزها در سال گذشته، در یک حباب افزایش قیمت غیر واقعی قرار داشتهاند، که ممکن است اینطور هم بوده باشد، پس میتوانیم نتیجه بگیریم که بازار سهام نیز در یک دهه گذشته در یک حباب غیر واقعی بزرگ قرار داشته است. نسبت نرمال قیمت به درآمد شرکت تسلا 676.35 است و به گفته لین آلدن:
“S&P 500 (شاخص اندازهگیری سهام 500 شرکت بزرگ پذیرفته شده در بازار سهام امریکا) بدون شک دومین شاخص سهام گرانقیمتی است که تا کنون در بازار وجود داشته است اما پیشبینی خوبی برای بازده طولانی مدت آن وجود ندارد.”
به گفتهی پل تودور جونز، که برای اولین بار اصطلاح “hedge” را وارد بازارهای مالی کرده است، حباب افزیش قیمت غیرواقعی رمزارزها را باید محصول جانبی سیاستهای تهاجمی پولی توسط بانکهای مرکزی جهان و ترس از تورمی مانند آنچه در سال 1970 اتفاق افتاد، دانست.
آیندهی نظارت بر رمزارزها به کجا میرسد؟

بدون شک در آینده شاهد وارد شدن گوگل، آمازون، فیسبوک و یا اپل به فضای رمزارزها خواهیم بود. اما برای اینکه بازار رمزنگاری بتواند از سرمایه فعلی خود یعنی 2 تریلیون دلار پشتیبانی کند و آن را بیشتر کند، باید مسیر خود را برای رسیدن به کمال و پیشرفت ادامه دهد. به همین دلیل است که نوآوران این عرصه، به عنوان موسسات دارای مجوز، از یک گفتگوی سازنده با کلیه ذینفعان اصلی فرآیند نظارت بر رمزارزها استقبال میکنند. این گفتگو در حالت ایدهآل میتواند به ایجاد قوانینی واضح در مورد نحوهی ساختاری که این بیزنس باید به آن تبدیل شود، کمک کند.
این کار میتواند به نفع همهی افراد درگیر در این بازار، از نهادهای نظارت بر رمزارزها تا کسب و کارها و مشتریان خردهپای بازار باشد تا بتوانند از یک راهنمایی واضح و اطمینان کافی از نظارت بر رمزارزها برخوردار باشند. این امر در نهایت منجر به پایداری، نوآوری، امنیت وجوه مالی، حمایت از مصرفکنندگان، روشهای صحیح AML و در نهایت بازدهی بیشتر برای حوزههای قضایی است که تصمیم میگیرند ارزهای دیجیتال را با آغوش باز بپذیرند. همانطور که در اوایل سال 2000، ایالات متحده پذیرای اینترنت شد.
نتیجه گیری
نظارت بر رمزارزها میتواند امری مفید برای تمام افراد حاضر در این عرصه باشد. از طرفی دولتها نیز میتوانند از این فرصت استفاده کرده و سیستم مالی خود را با این بازار هماهنگ کنند. یکی از دلایل مهم مخالفت دولتها با بازارهای آزاد کریپتو، عدم نظارت بر رمزارزها است.
اگر نهادهای نظارتی دولتی، خود وارد این بازار شده و جزئی از آن باشند، مقدار زیادی از این درگیری حل خواهد شد و میتوانیم شاهد رشد و شکوفایی بیشتر رمزارزها و همچنین سیستمهای مالی سنتی باشیم. اینکه آیندهی نظارت بر رمزارزها به کدام سمت خواهد رفت امری است که تنها با گذر زمان مشخص خواهد شد.
در نهایت اینکه، این مقاله شامل هیچگونه توصیه و مشاورهای برای سرمایهگذاری نیست و در صورتی که قصد ورود و سرمایهگذاری در این بازار را دارید، ابتدا به خوبی تحقیق کرده و با آن بخشی از سرمایه خود که توان از دست دادن آن را دارید وارد شوید.
نویسنده : بهزاد واثق